چیف برودی (روی اسچیدر ) کلانتر شهر ساحلی است که به تازگی در آنجا دختری هنگام شنا گم شده. با پیدا شدن جسد دختر که بصورت وحشیانه ای کشته شده چیف به دنبال علت مرگ اوست و به وجود کوسه در ساحل مشکوک است. با حرفهای سرمایه داران شهر که ساحل منبع درآمد آنهاست و وجود کوسه را در ساحل غیر ممکن می بینند، شک او برطرف میشود اما با کشته شدن پسر بچه ای دیگر …
یک باکره جوان مصمم در حال رها شدن است... داستان در شمال ایتالیا در دهه 1950 اتفاق می افتد. لولا و ماستتو در شرف ازدواج هستند. ماستتو می خواهد لولا را تا زمان ازدواج آنها باکره نگه دارد. اما لولا برای ماندن در عفت تا شب عروسی بی تاب است. او می خواهد مطمئن شود که ماستتو عاشق خوبی است، قبل از اینکه خود را متعهد به ازدواج کند. او هر کاری می‌کند تا ماستتو را فریب دهد تا سنت‌های اخلاقی را بشکند./. مترجم : shabnam_05
"پرل چاوز" پس از اعدام پدرش به جرم شلیک به همسر و معشوقه اش،برای زندگی با یکی از نزدیکانش به تگزاس می ود.او که مورد استقبال "لاورا بل" و پسر وکیلش "جسی" قرار گرفته از سمت مالک مزرعه "سناتور جکسون مک کنلس" و پسر کوچکش "لوت" با خصومت روبرو می شود.با حضور او تنش بین خانواده بالا گرفته و...
Helpless, the young convent student Richard has to watch as his mother Sarazenin Zobeida is condemned by the inquisitor Heinrich Institoris as a witch and burned at the stake. From then on, Richard swears revenge on Institoris for what he did to his family. He can escape and is taken by the merchant Jakob Fugger. He wants to teach him not only to seek blind revenge, but to manipulate people like puppets and thus to reach his goals. The two travel from Florence to Rome to influence the upcoming election of the pope and to witness the power struggle between the Medicis and the Borgias up close.
